خاطرات یک روز برفی البته امسال که برف نداشتیم.و از لطف پروردگار محروم بودیم.انشاء الله در آینده خدا نسیبمون کنه رحمتش رو.
یه زمانی انقدر برف میبارید ، به نظرمون کم بود و اصلا نمیشد بازی کرد... ولی الان آرزو میکنیم انقدر برف بیاد!
پ.ن: چند تا عکس توووپ احساسی - برفی داشتم که هرچی میگردم پیدا نمیکنم!
آتیش بازی تو زمستون حال میده.اونم وقتی دوربین دستت باشه و با شاتر پایین ، عکاسی کنی.اصن عکاسی توی شب خیــــــــــــلی بیشتر از هرچیزی لذت بخشه.
عرضم به حضور گلتون که این آنیشی که میبینین ، جرقه های سیم ظرفشوییه که آتیشش زدیم و همسر جان مث وقتی ذغال روشن میکنیم برای اسپند و میچرخونیم ، سیم ظرفشویی آتیش گرفته رو میچرخوندن و من با سرعت شاتر پایین عکس گرفتم. که نتیجش اینی هست که به نظر مبارکتون رسید.البتــــــــــــــــــــه سه پایه فراموش نشه!
و من عاشق این عکسم :)
